معنی باز کردن، گشودن، حل کردن, معنی باز کردن، گشودن، حل کردن, معنی fاx lcbj، ;ambj، pg lcbj, معنی اصطلاح باز کردن، گشودن، حل کردن, معادل باز کردن، گشودن، حل کردن, باز کردن، گشودن، حل کردن چی میشه؟, باز کردن، گشودن، حل کردن یعنی چی؟, باز کردن، گشودن، حل کردن synonym, باز کردن، گشودن، حل کردن definition,